اجیر کردن آدمکش برای قتل پدر | برادرها همدست شدند | خونسردی عجیب مادر آنها بعد از جنایت
تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۸۱۲۱۲
به گزارش همشهری آنلاین، رسیدگی به این پرونده از ۲۶ مهرماه سال ۱۴۰۰ بهدنبال پیدا شدن جسد یک مرد میانسال در راهپله آپارتمانش در شهرستان بهارستان آغاز شد. شواهد نشان میداد این مرد که اکبر نام دارد از سوی مردی ناشناس در راهپله مورد حمله قرار گرفته و با ضربههای چاقو کشته شده است. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران به تحقیق از همسایهها پرداختند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از همسایهها به مأموران گفت: تازه وارد ساختمان شده بودم که صدای داد و فریاد شنیدم. من بهسرعت به راهرو رفتم و اکبر را دیدم که خونین مقابل آسانسور افتاده بود. همسر و ۲ پسر اکبر خونسرد بودند که تعجب برانگیز بود.
همسایه دیگر به مأموران گفت: چند دقیقه قبل از این ماجرا از پنجره بیرون را نگاه میکردم که مرد جوانی را مقابل ساختمان دیدم که کلاه کاسکتی بر سر داشت. او وارد حیاط شد و از داخل جورابش چاقو و دستکش درآورد. من که از رفتار او تعجب کرده بودم با گوشی موبایلم از او فیلم گرفتم.
در حالی که تحقیقات پلیسی ادامه داشت، برادر قربانی به مأموران گفت: برادرم با همسر و ۲ پسرش رابطه خوبی نداشت. من به آنها مشکوک هستم. مأموران به بررسی تماسهای تلفنی همسر و دو پسر قربانی پرداختند و دریافتند یکی از فرزندان مقتول به نام شهرام از چند روز قبل تا دقایقی بعد از جنایت با مردی به نام صمد بارها تماس تلفنی داشته است.
به این ترتیب شهرام تحت بازجویی قرار گرفت و اعتراف کرد با همدستی برادر و دوستش نقشه قتل پدرش را کشیده است.
اعتراف به قتل پدرشهرام گفت: صمد که معتاد است از دوستان قدیمی ما است اما پدرم دوست نداشت به خاطر اعتیاد صمد با او در ارتباط باشیم. من و برادرم دل خوشی از پدرمان نداشتیم به همین خاطر تصمیم گرفتیم با همدستی صمد پدرمان را از سر راه برداریم. من و برادرم چاقو خریدیم و کلید خانه را به صمد دادیم. طبق نقشه قرار شد وقتی پدرمان وارد ساختمان شد، صمد هم وارد خانه شود و کار را تمام کند.
در ادامه بازجوییها صمد شناسایی و بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.
وی گفت: خانواده اکبر را از قبل میشناختم. مدتی قبل همسر او به نام مریم با من تماس گرفت و گفت از بدخلقیهای همسرش خسته شده است. او از من خواست تا همسرش را بکشم. من هم با همدستی دو پسر مقتول او را کشتم. قرار بود از فرزندان مقتول پول بگیرم تا مشکلات زندگیام حل شود.
وی در تشریح جزئیات قتل گفت: کلید خانه و چاقو را از شهرام گرفته بودم. طبق نقشه به حیاط رفتم و پشت یک خودرو پنهان شدم تا اکبر وارد شود. او مقابل پلهها قصد داشت سوار آسانسور شود که به او حمله کردم و چند ضربه به کتف، قفسه سینه و دستش زدم. وقتی روی زمین افتاد ضربه آخر را هم به گردنش زدم و فرار کردم. چاقو را در رباط کریم به سطل زباله انداختم. به دنبال اظهارات این مرد شهرام نیز بازداشت شد و اظهارات تکاندهندهای را مطرح کرد.
وی گفت: ما ۳ بار نقشه قتل پدرم را کشیدیم اما موفق نشدیم تا اینکه آخرین بار صمد کار را تمام کرد.
پسر دیگر قربانی به نام بهرام نیز گفت: من و برادرم با پدرمان رابطه خوبی نداشتیم و مدام با هم درگیر بودیم. اما من از نقشه برادرم برای قتل اطلاعی نداشتم. با اعترافات متهمان و بازسازی صحنه جرم برای صمد به اتهام قتل و برای دو برادر به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر شد و آنها در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.
در دادگاه چه گذشت؟در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص را مطرح کردند.
سپس صمد به اتهام قتل عمد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من طبق نقشه فرزندان قربانی، اکبر را کشتم. اکبر از من متنفر بود و دوست نداشت با فرزندانش در ارتباط باشم. به همین خاطر کینه او را به دل داشتم. اما حالا پشیمان هستم. من بعد از مرگ پدرم حال روحی خوبی نداشتم که دست به این اشتباه زدم.
سپس شهرام به دفاع ایستاد و گفت: من معاونت در قتل پدرم را قبول ندارم. قبول دارم برای صمد چاقو خریدم و کلید خانه را در اختیارش قرار دادم اما قصدم کشتن پدرم نبود. من تحت تأثیر مواد مخدری که صمد به من داده بود قرار گرفتم و حال عادی نداشتم.
بهرام نیز گفت: من معاونت در قتل را قبول ندارم. بعد از قتل متوجه شدم برادرم و دوستش این نقشه را کشیده و آن را عملی کردهاند.
شهرام نیز اظهارات برادرش را تأیید کرد و گفت: برادرم در جریان قتل قرار نداشت.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و صمد را به اتهام قتل به قصاص محکوم کردند. شهرام نیز به ۱۰ سال زندان محکوم شد. قضات دادگاه بهرام را از دست داشتن در جنایت تبرئه کردند.
محاکمه دوبارهبا اعتراض اولیای دم به حکم صادره پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و قضات عالیرتبه حکم قصاص صمد و تبرئه بهرام را تأیید کردند، اما حکم ۱۰سال زندان شهرام شکسته شد تا وی بار دیگر در شعبه همعرض از خود دفاع کند.
در دور جدید رسیدگی به این پرونده که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، بار دیگر اولیای دم درخواست اشد مجازات را مطرح کردند.
سپس شهرام روبه روی قضات ایستاد و گفت: من امروز پشیمانم و کاش وارد این بازی خطرناک نمیشدم. پدرم صمد را شناخته بود. به همین خاطر نمیخواست دوستیام را با او ادامه دهم. پدرم سالها قبل معتاد بود و با پدر صمد مواد مخدر میکشید. تا اینکه پدرم مواد را کنار گذاشت و ارتباطش را با پدر صمد قطع کرد، اما چون صمد معتاد بود پدرم نمیخواست ما هم به دام اعتیاد بیفتیم.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود، ادامه داد: من به خاطر دوستی با صمد معتاد شدم و تحت تأثیر موادمخدر، با صمد تصمیم گرفتم که پدرم را به قتل برسانم. من پشیمان هستم. حالا هم تقاضای بخشش دارم و می خواهم به پدربزرگم بگویم واقعاً قصد کشتن پدرم را نداشتم.
سپس وکیل وی به دفاع ایستاد و گفت: بررسی پرونده نشان میدهد صمد از سالها قبل با قربانی اختلاف داشته و انگیزه کافی برای قتل داشته است.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده این بار نیز شهرام را به ۱۰ سال زندان محکوم کردند.
کد خبر 755241 منبع: ایران برچسبها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر مهم قتل قاتل حوادث ایران ایستاد و گفت قتل پدر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۸۱۲۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر پوراحمد درباره مرگ پدرش: نرفته بود که خودکشی کند | میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
به گزارش اعتماد، همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود.
کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست.
حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»